امــــــــــــــــروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است
گـــــــــر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی کــــــــــــــه رسیدن هنر گام زمان است
تـــــــــــــــــــــــو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی
بنگر کـــــــــه ز خون تو به هر گام نشان است
آبی کــــــــــــــــه بر آسود ، زمینش بخورد زود
دریا شـــــــــــود آن رود که پیوسته روان است
از روی تــــــــــــــــــــو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابه فشـان است
دردا و دریغا کـــــــــــــــــــه در این بازی خونین
بازيـــچه ایام دل آدمیــــــــــان اســــــــــــــــت
نظرات شما عزیزان:
بسم الله الرحمن الرحیم لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم آمین
این پیام رو به 9 نفر بفرست ، آرزوت برآورده میشه !پاک کنی یا نفرستی ممکنه آرزوت برآورده نشه الان ساعت و نگاه کن ، دقیقا 9 دقیقه بعد یه اتفاقی میافته که خوشحالت میکنه.
روزگار ...
قفس ...
خیال ...
آمدم اما ...
شهریار ایران ...
خوابی و خماریی ...
مزار ...
خوش می روی بر بام ما ...
سکوت هم ...
مژده بده ...
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دزدیده ایم یک سیب ...
امیدی به وصال تو ندارم ...
ندانم کجا می کشانی مرا...
به خاک من گذری کن ...
من و تو ...
ندارم به جز از عشق گناهی ...
چون بمیرم ...
من ساقی دیوانه ام ...
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی